جدول جو
جدول جو

معنی اون جه - جستجوی لغت در جدول جو

اون جه
آن جا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوارجه
تصویر اوارجه
اواره، دفتری که در آن اقلام درآمد و هزینه و حساب های مالیاتی را ثبت می کردند، دفتر حساب دیوانی، دیوان خانه، اوار، ایاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یونجه
تصویر یونجه
گیاهی با ساقه های بلند، برگچه های نازک و گل های بنفش که به مصرف خوراک چهارپایان می رسد، سپست، سبیس، اسپست، آسپست، اسپرس
فرهنگ فارسی عمید
(اَ رِ جَ)
از اوارۀ فارسی و به معنی آن است. (ناظم الاطباء). اوارچه، دفتر حسابی که حسابهای پراکنده دیوانی را در آن نویسند و آنرا دفتر اوراجه نیز گویند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (تذکره الملوک). دفتر اوارجه عبارتست از دفتری که هریکی از اصول ابواب المال یا اصول اخراجات مقرره را بر ورقی یامبلغی کنند بحسب اقتضاء تفاصیل و بعد مصرفه در زیر هر باب المالی بکشند به اندازۀ آن و هرچه از آن باب المال خرج شود بی سیاقت ترتیب و حرف حرف یا دفعه دفعه در زیر آن مورخ بنویسند و وجه ذلک در زیر و هر خرج مقرری و هرچه در وجه آن اطلاق رفته همچنان بسیاقت و ترتیب در زیر آن بنویسند، تا هر وقت که خواهند باقی آن مال و تتمۀ آن خرج مقرر و معین بدانند او را قرار عقد کنند و خطی محرف زیر هر ورقی بکشند، و حاصل عقد بر ورق در زیر آن خط محرف بنویسند و کاتب باید که هرصفحه که تمام شود حاصل عقد حرفها و دفعه های آن صفحه در زیر ثبت کند، و هر وقت که مالی حوالت کند، یا خرج مقرری را اطلاق کنند، یا دفتر اوارجه و رجوع، والاّ مکررات و زواید بسیار اطلاق کنند، و مال دیوان تلف گردد، و عمال را نیز ضرر رسد اگر چون دفتر اوارجه مقرر و مضبوط باشد بدفتر توجیهات چه حاجت افتد. جواب آن است که این معنی در اخراجات مقرری که هریک را اصلی معین باشد راست آید، اما در حوالات اطلاقی که بتجدید روزبروز حکم شود که بدهند از سیورغات و اخراجات ایلچیان بدفتر توجیهات احتیاج افتد. پس دفتر توجیهات خاص بود بحوالات اطلاقی که اصول آن مقرر نباشد. و صورت اوارجات مقرر اموال بر این وجه باشد. رجوع به تذکرهالملوک و رجوع به اواره شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جَ)
ابوالحسن علی بن جهم سامی. وفات 249 ه. ق. شاعری از عرب در دربار متوکل عباسی و گویند او خلیفه را هجا گفت و متوکل او را بخراسان نفی کرد و نامه ای به طاهر بن عبدالله نوشته امر داد او را مدت یک روز بیاویزد. ابن جهم چون بشادیاخ نشابور رسید طاهر او را دستگیر کرده و یک روز بر جائی بمنظرۀ عام بیاویخت و شبانگاه بزیر آورد، و ابن جهم از آن پس به عراق بازگشت و از آنجا به شام شد و سپس وقتی که از حلب متوجه عراق بود گروهی از بنی کلب بر او تاخته و در جدال با آنان کشته گشت
لغت نامه دهخدا
(اِ جَ / جِ)
دهی است از دهستان عقدای بخش اردکان شهرستان یزد که در 48 هزارگزی باختر اردکان و 5 هزارگزی راه عقدا به جلیل آباد واقع است و محلی کوهستانی، گرم و معتدل و مالاریایی است. سکنۀ آن 282 تن میباشد که پیرو مذهب شیعه اند و بزبان فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و انار است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه آن ارابه رو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(اُ جَ)
تغارهای آرد خمیر. (منتهی الارب). الدوالقه من العجین. (اقرب الموارد). رشته هایی که از خمیر آرد گندم سازند. (ناظم الاطباء). و در شرح قاموس آمده است: اصنوجه، دوالقه از خمیر است. مترجم گوید که دوالقه در جای خود مذکور نیست و دوالقه معرب دواله است و آن چیزی است که به درازی بریده میشود و اصنوجه آن خمیریست که بطریق دوال کشیده و بریده میشود و آن را رشته نیز میگویند. (شرح قاموس). و معلوم نیست صاحب منتهی الارب چرا دوالقه را ’تغارها’ ترجمه کرده است، شاید به یکی از معانی آن که بر مطلق خوردنی و آذوقه اطلاق شود توجه داشته است
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ جَ)
صالح بن شرحبیل. شاعری است از عرب
لغت نامه دهخدا
تصویری از اویجه
تصویر اویجه
مصغرا وجه، جمع وجه، روی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از او به
تصویر او به
چادر ترکمانان خیمه ای که ترکمنان در زیر آن زندگانی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
مال و جنس و اسیری که پس از تاخت و تاز و غارت از دشمنی گیرند چپاول
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی اسپست سویس (گویش دری زرتشتی) سوست (گویش نیشاپوری) اسپست (گویش سیستانی) گیاهی پایاازتیره پروانه واران و از دسته شبدرها که برگهایش دارای تقسیمات سه تایی میباشند یعنی هربرگ شامل سه برگچه است گلهایش غالبا بنفش رنگ و کوچک و گاهی زردرنگ است وگل آذینش خوشه ای است. میوه اش نام وسمی پیچ خورده است. این گیاه از علفهای بسیارمرغوب مراتع است و خوراک بسیارخوبی جهت دام هااست بهمین جهت بمقدار زیاد آنرا کشت میکنند بهترین زمین برای کشت یونجه زمینهای شنی رسی آهک دار است معمولایونجه بین 4 تا 10 سال درزمینی که کشت میشود میماند و هر دفعه آنرا درو کنند مجددا رشد میکند و بطور معمول هرسال 4 تا 5 مرتبه میشود آنرادرورکرد. تخم های یونجه که بمنظور بذرکاری مورداستفاده واقع میشوند نباید بیش از دو سال مانده باشند و ضمنا باید رنگ آنها قهوه ای روشن باشد زیرا تخم های تیره رنگ کهنه شده اند وقوه زیر رااز دست داده انداین گیاه دراکثرنقاط دنیاکشت میشودوبخوب رشدمیکندترکیب شیمیایی این گیاه درساقه های جوان (قبل ازگل دادن) وساقه های مسن (بعداز گل دادن) فرق میکنددر گیاه جوان مقدارمواد پروتیدی زیادتر وبرعکس سلولز وگلوسیدهای آن کمتراز گیاه مسناست. پروتئین های موجود دراین گیاه عبارتنداز لیزین ظرژینین هیستیدین آدنین آسپاراژین سیستین وغیره یونجه ازلحاظ دارا بودن مواد ازته و ویتامین های متعدد وهمچنین دارابودن مواد آهکی فراوان درمعالجه مرض راشی تیسم و رشد و نمو اطفال اثرات نیکویی دارد. یونجه بوصرت خام و یا پخته دراغذیه مصرف اختیار میشود یکی از طرق استفاده از یونجه آنست که گیاه خشک شده را بمقدار 300 گرم کنندو در یک لیترآب بجوشانند بحدی که مایع به نصف تقلیل یابد سپس آنرا با فشار صاف کنند و با افزودن 900 گرم قند بصورت شربت غلیظی درآورند مقدارمصرف روزانه شربت حاصل معادل 200 تا 300 گرم در روز بصورت مخلوطی باکمی آب میباشد. یونجه اگربحالت تازه مصرف شود بایدبمقدارکم باشد خصوصا موقعیکه تازه آن بمصرف تغذیه دام ها میرسد زیرا براثر تخمیر تدریجی که حاصل میکند موجب نفخ زیادمعده وهلاکت آنهامیشود وبعلاوه ساپونین موجود درگیاه نیزمنشا عوارض واختلالات میگردد ازاین جهت درغذای روزانه جز سبزیهای خوراکی ویادرسالاد در مصرف آن بایستی امساک کرد و بهتراست بصورت پخته شده مصرف شود، اسپست سبست سبیس اسپیشتابرسیم حجازی سفسف قضب فشفشه ینجه یونجه معمولی. یا زکام یونجه. گونه ای زکام که دراثرحساسیت نسبت به گرده گیاهان مختلفه (خصوصاگیاهان تیره گندمیان ویاپروانه واران وغیره) ایجاد میشود و درحقیقت یکنوع زکام دراثرحساسیت است یا یونجه رازکی. گونه ای یونجه که دو ساله است و ساقه اش روی زمین میخوابد ودر اراضی رسی خوب میروید این گونه یونجه پیش رس است و زودتراز اقسام دیگر یونجه رشد میکند و گلهایش زرد رنگ و خیلی کوچکند و گل آذینش سنبله ای است. یا یونجه زرد. یکی ازگونه های یونجه که دارای گلهای زرد لیمویی است. محصول وچین این گونه یونجه کمترازیونجه معمولی است (یونجه معمولی دارای گلهای بنفش است) فقط امتیاز آن اینست که درزمینهایی که یونجه معمولی عمل نمی آید این گونه یونجه رامیتوان کاشت و چون ساقه هایش زود چوبی میشوند ازاین جهت قبل ازآنکه درساقه ها گل ظاهرشود بایدآنرا درو کرد. یایونجه شنی. گونه ای یونجه که دو رگه است وازآمیزش دو گونه یونجه زرد و یونجه معمولی حاصل شده است گلهایش ممکنست زرد یاسبز روشن و یابنفش باشند و چنانکه ازاسمش پیداست در اراضی شنی کشت میشود و 3 تا 6 سال میماند و در زمینهای خوب میتواند سالی دوبار محصول بدهد ولی معمولا بیش از یکبار درسال قابل درو نیست. یایونجه معمولی. یونجه. یا یونجه وحشی. یکی از گونه های خودروی یونجه که در مراتع میروید. عشب نفل مداد
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده اوارچه دفتر همار (حساب) دفتر حسابی که حسابهای پراکنده دیوانی را در آن نویسند، جمع اوارجات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوارجه
تصویر اوارجه
((اَ رِ جِ یا جَ))
دفتر حسابی که حساب های پراکنده دیوانی را در آن نویسند، اواره، اوارج
فرهنگ فارسی معین
آن را، آن یکی را، برای آن یکی
فرهنگ گویش مازندرانی
همان جا
فرهنگ گویش مازندرانی
ظرفی که در آن نان قرار دهند
فرهنگ گویش مازندرانی
زیر ران، زیر باسن
فرهنگ گویش مازندرانی
آن بار، آن دفعه
فرهنگ گویش مازندرانی
آن طور، آن گونه
فرهنگ گویش مازندرانی
دفعه ی پیش، آن دفعه
فرهنگ گویش مازندرانی
چیستان، آن چیست؟
فرهنگ گویش مازندرانی
دفعه ی قبل
فرهنگ گویش مازندرانی
آن را، آن یکی را، برای آن یکی
فرهنگ گویش مازندرانی
پس از آن، سپس، بعد
فرهنگ گویش مازندرانی
آن بار، آن دفعه
فرهنگ گویش مازندرانی
او جا
فرهنگ گویش مازندرانی
آن طرف، آن سو
فرهنگ گویش مازندرانی
از آن طرف
فرهنگ گویش مازندرانی
آن گاه، آن وقت، آن که
فرهنگ گویش مازندرانی
این دفعه، این طرف
فرهنگ گویش مازندرانی
طرف ما، منطقه ی ما، از ناحیه ی ما
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
آن بار، آن مرتبه
فرهنگ گویش مازندرانی
پشمی، از پشم
دیکشنری اردو به فارسی